۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

رساله مدنیه و پیام 26 نوامبر 2003



مقدمه:
دست پنهان و قلم بين خط گذار اسب در جولان و ناپيدا سوار
گه بلندش مي كند، گاهيش پست گه درستش مي كند، گاهي شكست
گه يمينش مي برد، گاهي يسار گه گلستانش كند، گاهيش خار
تير پران بين، و ناپيدا كمان جانها پيدا و، پنهان جان جان
تير را مشكن كه اين تير شهي است نيست پرتابي ز شصت آگهي است
ما رميت اذ رميت گفت حق كرا حق بر تارها دارد سبق
" مولانا "
در این مقاله به بررسی ارتباط میان اثر گهر بار حضرت عبدالبها ء، کتاب " رساله مدنیه " و پیام منیع ساحت رفیع بیت العدل اعظم مورخ 26 نوامبر 2003 میپردازیم. برای جهت دادن به این بررسی ، مایلیم برای پرسش های زیر در این مقاله پاسخ روشنی بیابیم:
1) حضرت عبدالبها در رساله مدنیه توضیحاتی در مورد علت عدم ذکر نام خود به عنوان نویسنده ذکر می کنند این توضیحات چه تفاوتی با توضیح مذکور در پیام معهد اعلی دارد؟ نظر شما در باره این تفاوت چیست؟ چه دلایل دیگری می توان برای این امر در نظر اورد؟
در رساله مدنیه حضرت عبدالبها ء صریحا عنوان فرموده اند که هدف ایشان از عدم ذکر نام ، این بوده است که نشان دهند هدف ایشان فقط خیر عموم عالم است و از آنجا که نشان دادن راهی به سوی خیر ، عین عمل خیر است ، ایشان اقدام به نگارش این مجموعه فرموده اند. در ادامه می فرمایند که نیازی به تحسین و تزییف و تصدیق و تکذیب احدی از مردم ندارند چون آواره بادیه محبت الله هستند .همچنین با توجه به مفهوم آیه ی که در رساله بیان فرموده اند ، ( جز این نیست که شما را برای خدا اطعام می کنیم و از شما نه پاداشی می خواهیم نه سپاسی) و همچنین بیت شعری که در ابتدای مقاله نیز آورده شده ، متوجه می شویم که حضرت عبد البهاء فقط از روی خیر خواهی و نصیحت این کار را انجام داده اند.
در پیام منیع ، توجه ما به وقایع تاریخی آن زمان جلب میشود و حکمتی دیگر از عدم ذکر نام نویسنده در آن رساله برای خوانندگان روشن می شود. در این پیام فرموده اند که چون جامعه ی نوپای دیانت بهایی ، گرفتار تعصبات بی حد و مرز مردمان و دولت آن زمان بود ، حضرت عبد البهاء از ذکر نام خود امتناع ورزیدند. با این عمل به طوفان افتراعات و دریای تهمت هایی که در آن زمان به بهاییان نسبت داده میشد ، افزوده نگشت .
تاریخ آن دهه را به یاد می آوریم که با یکبار تحصن گروهی بهاییان در سفارت روسیه ، به آنان انواع رابطه ها را با کشور روسیه نسبت دادند. حال مجسم کنید که اگر این رساله از طرف رهبر بهاییان از اسراییل به دست ایرانیان می رسید ، چه تهمت هایی که به بهاییان زده نمی شد.
از دلایل دیگر این امر ، میتواند این باشد که حضرت عبد البهاء تمایل داشتند این مد نظر تعداد کثیری از مردمان ایران قرار بگیرد و اگر اسمی به میان آورده می شد ، ممکن بود عده ای به علت غرض و تعصب ، خود را از تاثیرات چنین اثری محروم کنند. پی با بی نام بودن آن ، بر تعداد مخاطبان افزوده شد.
2) نظریه حضرت عبد البهاء در مورد حکومت مردم سالاری :
اعتقاد حضرت عبد البهاء در مورد حکومت مردم سالاری ، نوعی حکومت دموکراتیک بود که البته این حکومت ویژگی ها ی خاص خود را دارا است. در رساله می خوانیم که :
" تشکيل مجالس و تأسيس محافل مشورت اساس متين و بنيان رزين عالم سياست است ولکن از لوازم اين اساس امور چنديست اوّل آنکه بايد اعضای منتخبه متديّن و مظهر خشية اللّه و بلند همّت و عفيف النّفس باشند .
ثانياً آنکه مطّلع بر دقائق اوامر الهيّه و واقف بر اصول مستحسنهء مقنّنهء مرعيّه و عالم بر قوانين ضبط و ربط مهامّ داخليّه و روابط و علاقات خارجيّه و متفنّن در فنون نافعهء مدنيّه و قانع بمداخل ملکی خود باشند . "

" و همچنين ملوک ...در فکر توانگری و غنای فاحش ذاتی خود نبوده بلکه غنای جمهور رعايا را عين غنای خود شمرده ثروت و وسعت عموم افراد اهالی را معموريّت خزائن سلطنت دانسته افتخارشان بذهب و فضّه نبوده بلکه بروشنائی رأی و بلندی همّت جهان آرای بوده . و همچنين وزرای مکرّم و کلای مفخّمی که رضای حقرا بر رضای خود مقدّم داشته... و روز و شب مشغول بتمشيت مهامّ امور و احداث و ايجاد وسائل ترقّی جمهور بودند "

بنابر این فردی که به عنوان منتخب مردم انتخاب می شود باید بلند همت و عفیف النفس باشد ، بر تمامی اوامر الهی و مادی و سیاسی آگاهی کامل داشته باشد. آن افراد منتخب ، در فکر آسایش و راحتی و غنای خود نباشند بلکه به فکر آسایش مردم باشند.و برای مردم وسائل ترقی و پیشرفت را مهیا کنند.
البته این شرط به تنهایی برای حل مشکلات کشور کافی نیست و خود مردم هم باید متدین و آگاه و متفنن باشند که بتوانند بر کار منتخب خود نظارت کنند و در صورت وی را از طریق دادگاه بازخواست کنند. همچنین که فرموده اند :
" اگر اهالی متديّن و در قرائتو کتابت ماهر و متفنّن باشند اگر مشکلی رخ نمايد اوّلاً بحکومت محلّيّه شکايت نمايند اگر امری مغاير عدل و انصاف بينند و روش و حرکت حکومت را منافیرضای باری و مغاير معدلت شهرياری مشاهده کنند داوری خود را بمجالس عاليه رسانند و انحراف حکومت محلّيّه را از مسلک مستقيم شرع مبين بيان کنند و بعد مجالس عاليه صورت استنطاق را از محلّ معلوم بطلبندالبتّه آنشخص مشمول الطاف عدل و داد گردد . "

3) نظریه حضرت عبد البهاء در مورد حاکمیت قانون:
حضرت عبد البهاء پرتو وسیعی از نظم بدیع و جهان آرای حضرت بهاء الله را در برابر دیدگان خوانندگان این اثر گهر بار قرار می دهند. با اشاره ای به مسئله ی صلح عمومی ، این موضوع را بیان می کنند که در آینده ی نه چندان دور ، ملوک و سران کشور های دنیا باید به متحداٌ متفقا ، یک مجمع را برگزار نمایند و در آن برای سعادت نوع بشر ، با عزمی جزم قدم پیش بگذارند و در مورد صلح عمومی به مذاکره نشینند. یک قرارداد و قانون بین المللی و فراگیر وضع کرده و در آن حدود تمامی کشور ها را معین کنند؛ و همچنین قوانینی برای زیر پا گذاشتن این معاهده وضع کرده که ضمن آن تمامی کشور ها ، علیه کشور متجاوز به پاخیزند. همچنین که در رساله می خوانیم :

" بلی تمدّن حقيقی وقتی در قطب عالم عَلَم افرازد که چند ملوک بزرگوار بلند همّت چون آفتاب رخشندهء عالم غيرت و حميّت بجهت خيريّت و سعادت عموم بشر بعزمی ثابت و رأی راسخ قدم پيش نهاده مسئلهء صلح عمومی را در ميدان مشورت گذارند و بجميع وسائل و وسائط تشبّث نموده عقد انجمن دول عالم نمايند و يک معاهدهء قويّه و ميثاق و شروط محکمهء ثابته تأسيس نمايند و اعلان نموده باتّفاق عموم هيئت بشريّه مؤکّد فرمايند..."
در جای دیگر اذهان خوانندگان را به تاریخ ایران معطوف می کنند و می فر مایند که نخستین حکومتی که در کل دنیا تاسیس شده و بزرگترین سلطنت موجود ، حکومت ایران بوده است. و در ادامه نصیحت می فرمایند که اهل ایران باید قدری از سکر هوی به هوش بیایند. چه اتفاقی افتاده که دیگر چنان حکومتی برای ایرانیان دور از اذهان ایشان است ؟ چرا این مردمانی که همیشه با سربلندی یاد می شده اند ، اکنون با ذلت از آنها یاد می شود؟



4) تاکید حضرت عبد البهاء در مورد تعلیم و تربیت عمومی :
در جای جای این رساله حضرت عبد البهاء ، در مورد تعلیم و تربیت عمومی سخن به میان آورده اندو بر آن تاکید فرموده اند. در اوایل این رساله نظر خوانندگان را به اهمیت و فواید علوم و فنون جلب می نمایند که ببینید ترقی علوم چگونه میتواند یک ملت را از ذلت به عزت برساند. همانطور که در متن رساله می خوانیم ، حضرت عبد البهاء تعلیم و تربیت را پیش زمینه ی منظم شدن اوضاع و احوال کشور و حتی عادل و مطهر گشتن اولیاء امور دانسته اند:
" آيا توسيع دائرهء معارف و تشييد ارکان فنون و علوم نافعه و ترويج صنايع کامله از امور مضرّه است زيرا که افراد هيئت اجتماعيّه را از حيّز اسفل جهل باعلی افق دانش و فضل متصاعد ميفرمايد ؟.....
اين بسی مبرهن و واضحست که تا جمهور اهالی تربيت نشوند و افکار عموميّه در مرکز مستقيمی قرار نيابد و دامن عفّت و عصمت افراد اولياء امور حتّی اهل مناصب جزئيّه از شائبهء اطوار غير مرضيّه پاک و مطهّر نگردد امور بر محور لائق دوران ننمايد و انتظام احوال و ضبط و ربط اطوار تا بدرجهء نرسد که اگر نفسی ولو کمال جهد مبذول نمايد خود را عاجز يابد از اينکه مقدار رأس شعری از مسلک حقّانيّت تجاوز نمايد اصلاح مأمول
تامّ رخ ننمايد...."
در جایی دیگر در مورد تعلیم و تربیت عمومی می فرمایند که ثروت و غنا در صورتی ممدوح است که در راههای عام المنفعه مصرف گردد و از آن جمیع مردم به منفعت رسند. به عنوان مثال باید برای ترویج معارف و صنایع و تربیت یتیمان مصرف گردد.
" غنا منتهای ممدوحيّت را داشته اگر بسعی و کوشش نفس خود انسان در تجارت و زراعت و صناعت بفضل الهی حاصل گردد و در امور خيريّه صرف شود . و علی الخصوص اگر شخصی عاقل و مدبّر تشبّث بوسائلی نمايد که جمهور اهالی بثروت و غنای کلّی برساند .... اگر در ترويج معارف و تأسيس مکاتب ابتدائيّه و مدارس و صنايع و تربيت ايتام و مساکين خلاصه در منافع عموميّه صرف نمايد آن شخص عند الحقّ و الخلق بزرگوارترين سکّان زمين و از اهل اعلی علّييّن محسوب. "
در ادامه حضرت عبد البهاء با براهین و ادله اثبات می فرمایند که در این مسیر ( ترقی و تعلیم و تربیت ) اکتساب روش های متنوع از سایر اقوام و دانستن مسیر های پیموده شده توسط آنان ، لازم است . و می فرمایند که به تنها با ارتقای سطح علمی و پیشرفت در صنایع هست که کشور ایران میتواند به خرم روزگاران خوش پیشین که ایران قبله ی عالم بود ، باز گردد.

" ... اکتساب اصول و قوانين مدنيّه و اقتباس معارف و صنائع عموميّه مختصراً ( ما ينتفع بهالعموم ) از ممالک سائره جائز تا افکار عموم متوجّه اين امور نافعه گردد و بکمال همّت بر اکتساب و اجراء آن قيام نموده تا بعون الهی در اندک مدّتی اين اقليم پاک سَروراقاليم سائره گردد. "

درقسمتی دیگر از رساله ، در خصوص تعلیم و تربیت ، اشاره به نقش ادیان می فرمایند و نظر خوانندگان را به تاریخ ادیان معطوف می فرمایند که پس از ظهور هر پیامبری در یک کشور، آن سرزمین از هر نظر شاهد پیشرفت علمی و فرهنگی بوه است. پس از ظهور حضرت مسیح پیروان آن حضرت به برکت تربیتی که از ظهور مسیح یافته بودند ، بانیان پیشرفت های گوناگون شدند و مدارس و مکاتب جهت تربیت و بیمارستان ها برای مداوا ی مردم ایجاد کردند.
" خلاصه از برکت تربيت نفوس مقدّسهء که بر ترويج تعليمات انجيليّه قيام نمودند چه اساسمتين اخلاق حسنه در جهان در آن زمان تأسيس شد چه بسيار مکاتب و مدارس و بيمارستانها و محلّات و مکتبها بجهت تربيت اولاد ايتام و فقراء تأسيس شد و چه بسيار نفوس که منافع ذاتيّهء خود را ترک نموده ( ابتغاءً لمرضاتاللّه ) اوقات عمر را صرف تعليم و تربيت عموم نمودند . "

5) نظریه حضرت عبد البهاء در مورد تامین رفاه اجتماعی :
حضرت عبد البهاء در مورد تامین رفاه اجتماعی می فرمایند که اگر دول و ملل دارای تمدن حقیقی شوند یعنی به صلح دست پیدا کنند و فکر و ذکرشان حصر در سعادت عموم بشر شود ، کشور ها به جای پرداختن هزینه های هنگفت برای ساخت اسلحه ، آن سرمایه ها را برای تعلیم و تربیت عمومی صرف خواهند کرد و موجبات ترقی و تعالی و سعادت مردم را فراهم می آورند. در غیر این صورت روز بروز نیاز مند سلاح های پیشرفته تری هستند که جان هزاران شهروند را خواهد گرفت.

" ...حال انصاف دهيد که اين تمدّن صوری بدون تمدّن حقيقی اخلاقی سبب آسايش و راحت عمومی و وسيلهء اجتلاب مرضات الهی است و يا خود مخرّب بنيان انسانيّت و مدمّر ارکان آسايش و سعادت است ؟
... ملاحظه فرمائيد که اگر چنين نعمتی ميسّر شود هيچ سلطنت و حکومتی محتاج تهيُّأ و تدارکات مهمّات جنگ و حرب نباشد .... از اين جهت اوّلاً بندگان الهی عموم اهالی از تحمّل اثقال مصارف باهظهء حربيّهء دول راحت و مستريح شوند ثانياً نفوس کثيره اوقات خود را دائماً در اصطناع آلات مضرّه که شواهد درندگی و خونخواری و منافی موهبت کلّيّهء عالم انسانی است صرف ننمايند بلکه در آنچه سبب آسايش و حيات و زندگی جهانيانست کوشيده سبب فلاح و نجاح نوع بشر گردند و عموم دول عالم بکمال عزّت بر سرير تاجداری مستقرّ و کافّهء قبائل و امم در مهد آسايش و راحت آرميده و مستريح شوند . "
در خصوص انتخاب یک فرد منتخب نیز فرموده اند که آن فرد ، در فکر آسایش و راحتی و غنای خود نباشند بلکه به فکر آسایش مردم باشند.و برای مردم وسائل ترقی و پیشرفت را مهیا کنند.
و در جای دیگر این رساله تاکیید می کنند که اولیا امور باید دامن همت و غیرت به کمر زنند و در فکر اسباب آسایش و رفاه جمیع بشر باشند و سعادت و رفاه آنان را فراهم کنند. به عبارتی ، آنحضرت ، بهترین شرایط اداره ی کشور را در حالتی میدانند که افراد در راس کار ، فکرو ذکرشان حصر در پیشرفت کشور و آبادی آن و تامین رفاه و آسایش مردمان آن دیار باشد.


6) نظریه حضرت عبد البهاء در مورد پیشرفت اقتصادی :
یاداوری پیشرفت های اقتصادی ایران زمین ، که در گذشته مشهور ترین ممالک بوده و وسعت آن چندین برابر اکنون بوده ، آغازگر این رساله است. حضرت عبد البهاء ذهن خوانندگان این رساله را به تاریخ ایران معطوف می کند و برخی نکات را یادآور می شوند. از جمله آنکه می فرمایند ایران اولین کشوری بود که در آن تاسیس حکومت شده و اقتصاد و معارف آن زمان ، ایران را به غبطه ی عالم تبدیل کرده بود. سرزمینی که تمدن آن موجب عزت و سربلندی مردمان آن شده بود ، چه پیش آمده که اکنون محل تاسف کل دنیا شده است؟ در ادامه از مردم می خواهند که از خواب غفلت بیدار شوند و به خرم روزگاران خوش پیشین باز گردند .
در ادامه حضرت عبد البهاء می فرمایند که در راه پیشرفت تمدن و اقتصاد ، ملل مختلف باید روش های گوناگون را از یکدیگر اقتباس کنند. و در غیر این صورت نشانه ی نادانی مردمیان است.
شاهدی از این رساله را برای موضوع بیان شده در زیر مشاهده می کنیم :
" ... و اگر گفته شود در اين امور نيز اقتباس جائز نه اين قول دليل بر جهل و نادانی قائل است ...
.... و يا آنکه ما تا بحال احمال امتعه و اجناس تجارتيّه را از مملکتی بمملکتی بواسطهء حيوانات نقل ميکنيم محتاج بکالسکهء آتشی نبوده و نيستيم چه ضرور مشابهت بامم سائره بجوئيم .... "
در بیانی دیگر ، دیانت حقیقی را سرچشمه ی تمدن وعزت وسعادت و پیشرفت مادی و علمی و اقتصادی معرفی می فرمایند . و پس از آن می فرمایند که دین هم همانند هر امر خیری که قابل سوء استعمال است ، اگر به دست علمای جاهل بیافتد ، اثر خود را از دست میدهد و چون شعله ای که برای روشنایی خانه ای به فرد کوری میدهیم ، آن نابینا هم خود را آتش میزند و هم خانه را و به جز فساد چیزی در پی نخواهد داشت. برای مثال در دیده ایم که حضرت محمد ، آن قوم عرب جاهل را چگونه به عزت رساند. و این دین را سرچشمه ی تمامی پیشرفت ها قرار فرمود که تا سالهای سال ، اروپاییان و دستاوردهای مسلمانان استفاده می کردند و کتب نوشته شده توسط دانشمندان مسلمان در تمامی زمینه ها از جمله طب ، در دانشگاههای کشورشان تدریس می کردند. و این پیشرفت ها در تمامی زمینه ها وقتی مبادله با سایرین می شود ، به اقتصاد آن سرزمین کمک میکند . چه از نظر وارد شدن افراد از دول مختلف به آن کشور و رونق بازارها و چه از نظر مبادلات تجاری بین دولت ها . در رساله می خوانیم :
" ...خلاصه طائفهء عرب در جميع علوم و فنون و معارف و حکمت و سياست و اخلاق و صنايع و بدايع سرور کلّ ملل و اقوام گشتند... "
" ... و اگر در کتب تواريخيّه از جميع دقّت شود مبرهن و واضح گردد که اکثر تمدّن اوروپ مقتبس از اسلام است چنانچه جميع کتب حکما و دانشمندان و علماء و فضلای اسلاميّه را قليلاً قليلاً در اوروپ جمع و بکمال دقّت در مجامع و محافل علوم مطالعه و مذاکره نموده امور مفيده را اجرا نمودند... "

7) نظریه حضرت عبد البهاء در مورد ترویج علوم و فنون مفیده :
همانطور که در بخش پیش به آن اشاره شد ، حضرت عبد البهاء مهمترین عامل ترویج علوم و فنون را ادیان الهی می دانستند که در هر زمان که پیامبری در سرزمینی برای تربیت نفوس از سوی خدا گمارده می شد ، درآن سرزمین نسبت به سایر دول ، ارتقا ء قابل ملاحظه ای در زمینه های علمی و فرهنگی و ترویج علوم و فنون مفیده به ارمغان می آورد. که این پیشرفت ها و علوم و فنون فقط در آن سرزمین باقی نمی ماند و همانطور که میدانیم به سایر کشور های دنیا سرایت کرده و رواج پیدا میکند و اثرات آن بسیار واضح و مشهود است. به عنوان مثال با ورود قوم عرب به سرزمینی که اکنون اسپانیا نام دارد ، در مدت زمان کمی مدنیت را در آنجا تاسیس کرده و سیاست ها و معارفشان را در آنجا رواج دادند و در نهایت آنجا به اسپانیا ی امروز بدل شده است که مهد ترقی و پیشرفت در برخی زمینه هاست.
" جميع تمدّن اوروپ از قوانين و نظام و اصول و معارف و حکم و علوم و عادات و رسوم مستحسنه و ادبيّات و صنايع و انتظام و ترتيب و روش و اخلاق حتّی بسياری از الفاظ مستعمله در لسان فرانسه را مقتبس از عرب است. "
اگر بخواهیم به ترویج علوم و فنون از زاویه ای دیگر بنگریم ، با ید به بیانات حضرت عبد البهاء در مورد پیشینه ی ایران اشاره کنیم که آن حضرت ، تصویری از ایران آن زمان در مقابل دیدگان خوانندگان این رساله نمایان می کند و پس از بیان افسوس خود ، از ایرانیان می خواهند که از غفلتی که آنها و سرزمینشان را به قهقرا کشانده ، بیدار شوند. فرموده اند که نه از هوشیاری مردم ایران کم شده و نه از شان و لیاقت آنها . پی باید دوباره از نظر ترقی و تمدن و پیشرفت زبانزد سایر دول و ملل گردند. در ادامه به بیان خصوصیات افراد حاکم بر مردم پرداخته و می فرمایند که این افراد باید فکرو ذکرشان حصر در پیشرفت کشور و ترویج علوم و فنون مفیده و تامین رفاه و آسایش مردمان گردد.
نظر حضرت عبد البهاء در خصوص مصرف پول و ثروت ،این بوده است که ثروت و غنا در صورتی ممدوح است که در راههای عام المنفعه مصرف گردد و از آن جمیع مردم به منفعت رسند. به عنوان مثال باید برای ترویج معارف و صنایع و تربیت یتیمان مصرف گردد. و چنین فردی از اجر و قرب خاصی برخوردار خواهد بود. در رساله چنین می خوانیم :
" .... اگر در ترويج معارف و تأسيس مکاتب ابتدائيّه و مدارس و صنايع و تربيت ايتام و مساکين خلاصه در منافع عموميّه صرف نمايد آن شخص عند الحقّ و الخلق بزرگوارترين سکّان زمين و از اهل اعلی علّييّن محسوب. "
درجای دیگری از این رساله ی مبارک ، حضرت عبد البهاء با بیان براهین فرموده اند که در مسیرترقی وترویج تعلیم و تربیت و علوم و فنون ، اکتساب روش های متنوع از سایر اقوام و دانستن مسیر های پیموده شده توسط آنان ، جایز است . و می فرمایند که به تنها با ارتقای سطح علمی و پیشرفت در صنایع هست که کشور ایران میتواند به خرم روزگاران خوش پیشین که ایران قبله ی عالم بود ، باز گردد.
8) نظریه حضرت عبد البهاء در مورد حقوق بشر:
در این رساله ، متنی که مستقیما دلالت به حقوق بشر نماید ، موجود نیست ؛ ولی تک تک دلایل و نیازهای عنوان شده در اثبات سایر مطالب از جانب حضرت عبد البهاء ، مبین اشاره ی ایشان به حقوقی است که بشریت به ویژه مردم ایران باید از آن برخوردار شوند. در این رساله به خوانندگان گوشزد میشود که دولتی می تواند منتخب مردم باشد ، که آسایش و امنیت و تعلیم و ترقی را برای مردم به ارمغان آورد و برای آنها بخواهد و این آسایش و رفاه و امنیت حق طبیعی هر فردی است. و آنان حق دارند که از دولتی درخور بیانات حضرت عبد البهاء برخوردار باشند.
تذکار این موضوع نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است که نیاز تمامی ملل است که برای صلح قیام کنند. بشریت از جنگ بیزار است و دیگر نباید دول و ملل به دنبال کسب امور و وسائلی باشد که سبب نزاع و جدال میشود . حضرت عبد البهاء میفرمایند چرا انسان باید زندگی خود را در منازعات و مجادلات بیفایده صرف کند وقتی که می شود منابع و ثروت را برای تحصیل علوم و فنون عام المنفعه مصرف کرد؟ در خود رساله نیز آمده است که :
" ... اشتغال باينگونه اوهام و تدقيق و بحث زايد در اينگونه اقوال سبب تضييع اوقات و اتلاف اعمار است بلکه انسان را از تحصيل معارف و فنونيکه از لوازم ما يحتاج اليه هيئت بشريّه است ممنوع و محروم مينمايد.... "
در ادامه می فرمایند که نیاز امروز بشر ، توسعه ی معارف و علوم و فنون است. و دولت ها باید این مهم را به عنوان یک حق طبیعی برای بشر فراهم کنند. فرموده اند که دانایی ، ضامن پیروزی در هر امری است و آنچه که باعث شکست و تزلزل است ، همانا نادانی و جهل است . و در این راستا باید باید کتب و رسل مفید تهیه و تنظیم گردد. همانطور که در رساله ی مبارک آمده است :
" ...الزم امور و اقدم تشبّثات لازمه توسيع دائرهء معارف است و از هيچ ملّتی نجاح و فلاح بدون ترقّی اين امر اهمّ اقوم متصوّر نه چنانچه باعث اعظم تنزّل و تزلزل ملل جهل و نادانی است... لهذا لازمست که رسائل و کتب مفيده تصنيف شود و آنچه اليوم ما يحتاج اليه ملّت و موقوف عليه سعادت و ترقّی بشريّه است در آن ببراهين قاطعه بيان شود و آن رسائل و کتب را طبع نموده در اطراف مملکت انتشار شود. "


9) نظریه حضرت عبد البهاء در همزیستی و بردباری بین اهل ادیان :
بارز ترین بیان حضرت عبد البهاء درمورد همزیستی و بردباری بین اهل ادیان ، همانا نصیحت ایشان به خوانندگان است که می فرمایند دست از تعصبات دینی و قومی خود بردارند چه که این تعصبات مخرب تمدن جهانی خواهد بود. فرموده اند از تقلید نفوسی که سبب گمراهی هستند بپرهیزند و مسائل فرعی ادیان ، اهل ادیان را از رسیدن به حقیقتی که در کل آنها موجود است نشود. و همه را به یکرنگی و زندگی در کنار هم تشویق می فرمایند که مانند درختان و گلهای یک باغ گرد هم آیید و برای سعادت نوع بشر قیام کنید. فقراتی از رساله را با این مضمون در زیر می خوانیم :
" ای اهل ايران چشم را بگشائيد و گوشرا باز کنيد و از تقليد نفوس متوهّمه که سبب اعظم ضلالت و گمراهی و سفالت و نادانی انسان است مقدّس گشته بحقيقت امور پی بريد و در اتّخاذ تشبّث بوسائل حيات و سعادت و بزرگواری و عزّت خود بين ملل و طوائف عالم بکوشيد. "
10) نظریه حضرت عبد البهاء در رابطه با نظریات واهی برخی افراد :
حضرت عبد البهاء در این رساله برخی نظریات واهی که از سوی برخی افراد در مورد سرشت انسان عنوان شده بود را رد فرموده و با اشاره به اینکه "بعضی نفوس چنان گمان کنند که ناموس طبیعی انسان مانع ارتکاب اعمال قبیحه و ضابط کمالات معنویّه و صوریّه است" ، فرموده اند که این تعلیم و تربیت است که موجبات ترقی و تعالی روح انسان را فراهم می آورد و بدون تربیت انسان مانند باغ بدون باغبان خواهد بود. هرز بار می آید و اعمال شنیع و نا پسند از وی سر می زند. فرموده اند که بدون تربیت ، خرد فطری انسان قادر به تشخیص مسائل خوب و بد نخواهد بود. و فرموده اند که اگر کسی هم قادر به تمیز اعمال پسندیده از نا پسند گردد ، آن از فیوضات لا نهاییه ی ادیان الهیه است .
".... اديان الهيّه و شرائع مقدّسهء ربّانيّه و تعاليم سماويّه اعظم اساس سعادت بشريّه است و از برای کلّ اهل عالم نجاح و فلاح حقيقی بدون اين ترياق فاروق اعظم ممکن نه...."

11) نظریه حضرت عبد البهاء در رابطه با تقلید از غرب :
حضرت عبد البهاء بعد از بررسی "امور ظاهرۀ جسمانیّه" و " اسباب تمدّنیه " توضیح میفرمایند که منظور از برگرفتن تمدن دول از یکدیگر و از غرب ، تقلید کورکورانه در تمامی زمینه ها نبوده است . چراکه مغرب زمین با اینکه مدنیت جهانی دارد ولی چون فاقد اخلاق هستند ، آن مدنیت فاقد نتیجه مطلوب خواهد بود. چراکه نتیجه ی مطلوب و پایدار یک تمدن حقیقی ، آسایش و رفاه بشر است ولکن این تمدن که با وجود درجات متعالی در علم از درجات اخلاق محروم اند و در فکر اضمحلال یکدیگرند ، به کلی مردود و فاقد نتیجه است. چنانچه فرموده اند :
" ...نتيجه ای از اين امور مأمول نه الّا تغلّب و تسلّط موقّت حالی و چون اين نتيجه باقی و پايدار نه لهذا نزد اولی الالباب تقيّد و اهتمام را سزاوار نيست . "
عرفان وفایی
شهریور 89